جواد کیمیاقلم
جواد کیمیاقلم زنجانی
فرزند برومند استاد فقید هنرخط آقای میرزا محمد ولی کیمیاقلم زنجانی به سال 1309 شمسی در شهرستان زنجان پا به عالم هستی گذاشت. فنون انواع خط را از والد استاد خود فرا گرفته است کیمیاقلم در علوم قدیمه و جدیده بهفراخور خویش تحصیل کرده بود و دارای ذوق ادبی و طبع شعر و قلم توانا و خط زیبا بوده است. او یکی از هنرمندان بلامنازع خط نستعلیق و شکسته نستعلیق بوده است اشعار زیبایی هم داشته است.
دو نمونه از شعرهای ایشان به فارسی و ترکی:
گفتی که شرح حال نویسم هر آنچه بود
از داستان درد و غم ما تو را چه سود
ما را کجا که داعیهی شاعری کنیم؟
کز ما جهان پیر بسی کشت و هم درود
وآندم که شد گشود مرا دیده بر جهان
از دیدههای دیده همی درد و غم فزود
لب بستم از سخن چه کنم زآنکه حرف حق
تلخ است و تلخ را نتواند کسی شنود
آه از زمان کودکی و دور خوشدلی
عمری اگر که بود همان روزگار بود
آسودگی مغایر عقل است و درک و فهم
با دیدهای که باز بود کی توان غنود؟
گشتیم گر چه اختر خود را نیافتیم
گویی که گم شده است درین گنبد کبود
یاد آن زمان که بی خبر از درد زندگی
دلدار بود و سایه بید و کنار رود
آن دوستان که همدم بوستان بدند
از من درود باد بدان دوستان درود
جام میم بده بدین آب آتشین
رنگ کدر ز آئینهی دل توان زدود
آزادهای جواد، همین بس که سرو وار
هرگز نیاوری سر خود پیش کس فرود
بیلَن ایشیق که عشقینده سنین جان نه چئکیر؟
او پرئ صورتئ گؤرجَک بو پریشان نه چئکیر؟
بیلمیرَن بیرده آچیلسا او گؤزل قونچا دوداق
بولبول غمزدهی بی سر و سامان نه چئکیر؟
تا نظر دوشجاقئ اول نرگس شهلالریوه
قلب شئیدانه ائدیر عاشیق نالان نه چئکیر؟
بسدئ زاهد داخی چوخ وورماگیلان طعنه منه
بیخبرسن نه بیلیرسن کئ بو اینسان نه چئکیر؟
مبتلا اولماسا هر کیمسه کئ عشق عالمینه
نه بیلیر عاشیق بیچارهی نالان نه چئکیر؟
وئرگیلن بادهنی ساقی کئ گئده بادهی غم
کئ بو پیمانه بیلیر عاشیق جانان نه چئکیر؟
اوخو بیل آنلا نه قدری باجاریرسان «مفتون»
بیلمَماقدان دئ چئکیر دهریده نادان نه چئکیر
منبع: خطاطان و سخنوران زنجان/ نیرومند،کریم
طبیعت بهاری زنجان- ییلاق قار قالان